قوم لر

مشاهیر و پیشینه بختیاریها واقوام لر ـ موزیک و کلیپ بختیاری ولری بهمراه اشعار و مطالب ومسابقه -معرفی اساتید ومشاهیر

مشاهیر و پیشینه بختیاریها واقوام لر ـ موزیک و کلیپ بختیاری ولری بهمراه اشعار و مطالب ومسابقه -معرفی اساتید ومشاهیر

قوم لر

درود برقوم لر وایل بزرگ بختیاری
و هدف اصلی تقرب هرچه بیشتر طوایف واقوام لر وبختیاریست
که از این حیث ما با معرفی شاخه ها و اقوام و مطالبی که شاید بندرت گفته شده یا فراموش شده این امر را میسر میکنیم

باتشکر شیخ رباط

آخرین نظرات

معرفی طایفه شیخ رباط

سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ب.ظ

مَوَرز روستایی است در شهرستان کوهرنگ، بخش بازفت، استان چهارمحال و بختیاری.

در قسمت مورز طایفه بزرگ شیخ رباط (عیدی پور، یوسفی، علایی، بهزادی، ویسی، اسدی، بارانی) ساکن هستنذ.

روستای مورز طایفه شیخ رباط دارای جمعیت بالغ بر ۱۱۰۰نفر است.

اگراز شهرکرد به سمت غرب حرکت کنید بعد از عبور از فارسان به شهرستان کوهرنگ می‌رسید، در جنوب غربی کوهرنگ یعنی قسمت پایینی زردکوه روستایی را می‌بینید که در بین کوه‌ها محصور شده است و دارای طبیعتی سرسبز و یک رودخانه سرد به نام رود خرسان است که از دامنه‌های کم شیب زرد کوه سرچشمه گرفته و به کارون می‌ریزد.

این روستای شگفت‌انگیز روستای مورز است. مورز در سال ۱۳۷۰ توسط اداره راو وترابری جاده کشی شد، این روستا از غرب به چمن گلی در ۱۲ کیلومتری از شرق به دیناران از جنوب به کوه مافران و رودخانه کارون و از شمال به زردکوه متصل است. مورز در بخش بازفت قرار دارد. بازفت از یک طرف به استان خوزستان واز طرفی به چهارمحال و بختیاری متصل است.

روستای مورزدرحدودصدسی کیلومتری شهرکردوهمچنین صدپنجاه کیلومتری مسجدسلیمان واقع هست. محل تجمع همشگی طایفه شیخ رباط می‌باشد. مردم روستای مورزاغلب کشاورزهستند. جوانان این روستابخاطرکسب کاربیشتردراصفهان یا بنادر جنوب می‌باشند.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۳
شیخ رباط

نظرات  (۴۴)

۲۷ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۴ رحیم ورناصری
لطفا از طایفه گندلی هم مطلب بگذارید
۱۷ مهر ۹۵ ، ۰۰:۳۶ سعید مولایی
ممنون از اطلاع رسانی
سلام ممنون از اطلاعات خوبتون...😊
۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۴ مهدی حسینی
با سلام عرض ادب میخواستم بدونم بزرگ خاندان شیخ رباط کیست باتشکر وسپاس
پاسخ:
باسلام وتشکر از انتخاب شما

طایفه شیخ رباط در حال حاضر بزرگان زیادی دارد که میتوان به ملا الیاس اسدی فرزند زنده یاد ملا قلی اسدی شیخ رباط و ملا امیرآقا یوسفی فرزند زنده یاد  آصفر یوسفی
ملا حسین آقا یوسفی فرزند زنده یاد ملا حیدر آقا و.......
۱۴ تیر ۹۶ ، ۲۳:۵۶ سیامک علایی شیخ رباط
من علایی شیخ رباط هستم
عالیه
عایا طایفه ی شیخ رباط در مورز خلاصه شده اگر نه ، توضیح کامل تر بگذارید 😶
پاسخ:
درود
طایفه شبخ رباط در سردسیر وگرمسیر ساکن هستند
گرمسیر در مسجدسلیمان روستای جریک و بازفت هم منطقه مورز-گزستان وچری
اما جمعیت شهرنشینی در خوزستان-چهارمحال وبختیاری-اصفهان-تهران-بندرعباس
۰۹ مهر ۹۷ ، ۲۰:۲۲ بهزاد موسوی
عالی بود
درمورد این طایفه تابحال نشنیده بودم
۲۷ مهر ۹۷ ، ۱۳:۰۹ اسماعیل اسدی شیخ رباط
باعرض سلام وخسته نباشی.بابت متنی که ارسال کردی سپاس،عالی عالی عالی👏🌹🌷🌸
سلام ممنون از اطلاع رسونیتون لطفا از اینکه مردم طایفه ی شیخ رباط حدود 300 سال پیش در بخش میهه بودند و نیز علت مهاجرت آنان به مورز هم مطلب بگذارید
پاسخ:
باسلام
طایفه شیخ رباط سالهاست که در مورز میباشد قبوری که بیش از 400سال قدمت دارند گواه این مسئله میباشند
ممکن است به این طایفه اضافه شده باشند چون ریشه بابادی دارند
ومنطقه کنونی طایفه اجاره و خرید از دورکی میباشد
۳۰ آبان ۹۷ ، ۲۰:۱۵ مجتبی موسایی گله
با سلام
یکی از عزیزان طایفه بزرگ شیخ رباط آقای مهندس بهنام یوسفی شیخ رباط هستند.که الحق جزو مدیران لایق مناطق نفت خیز جنوب هستند
۲۹ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۱۵ ابوالفضل علایی شیخ رباط
من هم شیخ رباط هستم در اهواز زندگی میکنم خوزستان پر از بختیاری است قابل توجه کسانی که میگن مال عرب هاست من یک سوال دارم جد علایی ها کیست؟
پاسخ:
باسلام
بابت دیرکرد عذرخواهی
علائی ها جدی به اسم علادین هستند  اکثرا سادات که به طایفه ملحق شدند که به ابراهیم مجاب برمیگردند ازفرزندان ونوادگان امام موسی کاظم
۰۱ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۳۲ ابوالفضل علایی شیخ رباط
با تشکر از سایت خوبتون جد   علایی ها کیست
۰۵ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۰۱ ابوالفضل علایی شیخ رباط
چرا جواب سوالای منو نمیدید

با سلام واقعا عالی بود خیلی خوب بود بی زحمت جد اسدی کیه و شیخ رباط اولین بار در کجا ساکن بودن و به مورز سفر کردن

با سلام و عرض ادب

بنده نادر عالی محمدی فرزند حسن از طایفه شیخ رباط تیره بارانی هستم.

لطفا اگر اطلاع دارید بفرمایید در حال حاضر بزرگ طایفه شیخ رباط تیره بارانی چه شخصی است؟ متاسفانه بنده و اکثر مردم خیلی زیاد درگیر زندگی شهر نشینی شده اند و بزرگان ایل و طایفه خود را فراموش کرده اند. 

 

سپاسگزارم عالی محمدی

پاسخ:
بادرود 
بزرگان زیادی در تمامی تیرها میباشند 
نمیشود نام یک نفر را فقط برد 

منم شیخ رباط هستم و ساکن انگلیس از اینکه یک بختیاری و از طایفه شیخ رباط هستم افتخار میکنم . سپاسگزارم از سایت شما و اطلاعاتی که در باره این موضوع گذاشتید.

پاسخ:
بادرود 
افتخار ماست 
سلامت باشید
۰۷ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۱۲ فرهنگ دیناشی

خانم پرفسور شیخ رباط
شب گذشته پس از سالها خدمت صادقانه 
درپانسیون ویژه اساتید بازنشسته شهرسوربون فرانسه درگذشت

این بخش از زندگینامه ی ایشان است که اینطور می گوید:

من در سال ۱۳۰۳ در روستای پا گچ حومه مسجدسلیمان در خانواده ای با وضع مالی نسبتا خوب به دنیا آمدم 
تا ۱۵ سالگی علاقه به ادامه تحصیل در موسیقی محلی بودم 
۱۵ ساله بودم که یک شب به دایه ام گفتم : 
دایه جون من بزرگ شده ام
 و شبها نمیترسم تنها بخوابم
 شما باید در اتاق بابا بخوابید 

در قدیم روستایان به مادرشان دایه میگفتند 
و افراد  شهر نشین ننه میگفتند

شب بعد دایه ام یک صندلی گرفت و کنارم نشست و دستم را گرفت
 و به صورتش چسباند و گفت :
شوکت جان من افتخار میکنم که دایه تو باشم 
ولی مادر تو هنگامیکه دو ماهه بودی مرد 
و من کلفت شما هستم
و تو را مانند دختر خودم بزرگ کرده ام 

آن شب من و دایه ام محترم خانم 
خیلی گریه کردیم
 و تصمیم گرفتم طب بانوان بخوانم 
و خانم ها را معالجه کنم تا هیچ کودکی بی مادر بزرگ نشود

در سیکل دوم طبیعی خواندم و دیپلم گرفتم 
و یکسال آلیانس رفتم و زبان فرانسه آموختم 
در سال ۱۳۲۲ به دستور شاه به فرانسه اعزام شدم تا بعد به کشورم برگردم و خدمت کنم.
پسرها برای تحصیل در مهندسی 
به اتریش می رفتند 
و دختران برای طب به فرانسه می رفتند .

۷ سال طب عمومی خواندم و طب تخصصی زنان را در سه سال پاس کردم 
و در سوربون تحصیلات فوق تخصصی نازایی را دو ساله به معدل ++Aتمام کرده و رزیدنت سینیوریتا انکولوژی شدم

سه سال بعد دیپلم پروفسوری سرطان شناسی بانوان را اخذ کردم 
و همزمان تدریس در بخش انکولوژی بیمارستان دانشگاه را بعهده گرفتم

پدرم ژاندارم بود و سرهنگ عالیرتبه ای بود
و سخت بیمار شده بود
 مجبور شدم به مسجدسلیمان برگردم و او را در مریضخانه شیرخورشید مسجدسلیمان بستری کنم

پدرم به دلیل عوارض ناشی از مصرف الکل ، 
فوت نمود و در گورستان اهل قبور کلگه دفن شد .
من ماندم و دایه ام که دیگر خیلی پیرشده بود و از عهده کارهای منزل بر نمی آمد.
 یک خانمی را استخدام کردم 

من به استخدام وزارت علوم درآمدم 
و سی سال در دانشگاه تهران تدریس کردم
 و چهل سال هم طبابت کردم

دایه محترم خانم که به رحمت خدا رفت
 من به حدی تنها شدم که هیچ چیز خوشحالم نمیکرد.

مطب من پس از بازنشستگی در جوادیه بود 
و اغلب زن های ولگرد که بیماریهای مقاربتی داشتند به من مراجعه میکردند

منزل ما یک باغ بزرگ در سلطنت آباد بود
طبقه پایین را سی تا تخت خواب گذاشتم که شبها زنهای ولگرد می آمدند که اغلب بیمار هم بودند

چون من هرگز ازدواج نکردم 
و تنها فرزند بودم
 و از طرفی خانواده پدری ام که رمال و دعا نویس بودند
 و نان ما را به دلیل نظامی بودن پدرم و بی حجابی و .... حرام میدانستند ،
 هرگز با من رفت و آمد نمی کردند

تنهایی آنقدر به من فشار آورد که اوایل دهه ۷۰ منزلمان را وقف کردم
 و اسمش را گذاشتم بنیادنیکوکاری دکتر شیخ رباط
و یک میلیون دلار که همه دارایی من بود را به بنیاد دادم 
و از ایران رفتم.

در ابتدا در بیمارستان به عنوان پروفسور ارشد مشغول بکار شدم 
و وظیفه آموزش پزشکان متخصص که کورس انکولوژی را میگذراندند بعهده گرفتم
 و عضو پیوسته دپارتمان سرطان شناسی فرانسه شدم

در سال ۲۰۰۰ از عهده تست های بدنی اتاق عمل بر نیامدم و از جراحی معاف شدم 
و از آن تاریخ پرونده های مهم که بعضا تقاضای اتانازی 
یا تشریح و یا اهدای عضو دارند را بررسی میکنم و عضو گروه ۷ نفره هستم

امروز که نگاهی به گذشته میکنم ، عمیقا خوشحالم که توانایی و
  افتخار خدمت به انسانیت را داشته ام 
و از صمیم قلب خوشحال میشوم که خانمی را معالجه کنم تا به آغوش خانواده اش برگردد.
 و کودکان دوست داشتنی اش را بزرگ کند

امیدوارم هیچ کودکی چون من بی مادر بزرگ نشود

امروزدر پانسیون لاوارنیه که مخصوص اساتید بازنشسته سوربون است زندگی میکنم 
و روزی یکی دو ساعت پرونده هایی که به من ارجاع میشود بررسی میکنم .

زندگی پر بار و با ارزشی داشتم 
و دیگر هیچ آرزویی ندارم جز مرگی آرام و راحت
* * * * * * * * 

او اولین متخصص زنان و فوق تخصص سرطان های زنان بود.

عرض تسلیت به جامعه پزشکان 
و تمام بانوان قدرتمند 
و مستقل ایران زمین. 

یادش گرامی
 نامش تا ابد ماندگار.

 کوچکترین کاری که میتوانیم برای این استاد گرامی وافتخار ایران زمین بکنیم
 این مطلب را نشر دهیم 
همه ملت بزرگوار
 ایشان را بشناسند .

سلام

خسته نباشید. 

میخواستم بپرسم چرا اسمی از این خانمی که گفته میشه پروفسور دانشگاه سوربن بودن و فوت کردن توی گوگل پیدا نمیشه؟؟؟ 

مگه میشه پروفسوری با اینهمه معروفیت نشه توی گوگل اسمی ازشون باشه؟؟؟؟؟ 

دوستان سلام.

من پس از دریافت سرگذشت «خانم دکتر شیخ رباط » خیلی تو ‌اینترنت گشتم چه فارسی و چه انگلیسی هیچگونه رد و نشانی از ایشون پیدا نکردم! حتی هیچ کجا اسمی از «بنیاد نیکوکاری شیخ رباط» وجود نداره!

مگه ممکنه کسی با این درجه از علم و عنوان و سابقه چندین ساله تدریس در دانشگاه تهران و سوربون هیچگونه لینک یا معرفی رسمی از ایشون موجود نباشه؟!!

از جناب «فرهنگ دیناشی» و بقیه دوستان خواهشمندم در این باره اگر توضیحی دارند و یا لینک معتبری از معرفی ایشون دارند همینجا اعلام بفرمایند.

با تشکر

۰۹ مرداد ۹۹ ، ۰۰:۵۹ براتی شیخ رباط

مطلب پرفسور شیخ رباط فیکه همچتین شخصی وجود ندارد  کسی دیگه بوده 

http://behandishan.blogfa.com/post/4636

http://behandishan.blogfa.com/post/4636

 

دروغه
سرگذشت دکتر مجتهدزاده است...
یه کم تغییرش دادن. خیلی کم. فقط محل تولدش و فامیلهاش که روحانی بودن این نوشته رمال

۲۰ آبان ۹۹ ، ۰۲:۱۷ علیرضا شهنی

این مطلب راجع به خانمی  دیگه ایست لطفا مطلب اشتباه نشر وکنید،باتشکر از پیج خوبتون موفق باشید

پاسخ:
مطلب مربوط به مرحوم مجتهد زاده میباشد واین که خانم شیخ رباط هستش کاملا ویراش وکذب است 
با احترام به تمامی بزرگان و عزیزان طایفه
۱۶ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۶ مهین بزرگ زاده
پروفسور مجتهدزاده اولین متخصص زنان وفوق تخصص سرطان های زنان در ایران

پروفسور مجتهد زاده پس از سالها خدمت صادقانه درپانسیون ویژه اساتید بازنشسته لاوارنیه شهر سوربون فرانسه به رحمت خدا رفتند. قسمتی از زندگی نامه ایشان که توسط خودشان تحریر شده است، در اینجا آورده شده است.

زندگینامه پروفسور مجتهدزاده

من در سال ۱۳۰۳ در تهران در خانواده مرفهی به دنیا آمدم تا ۱۵ سالگی علاقه مند به ادامه تحصیل در موسیقی بودم.

۱۵ ساله بودم که یک شب به عزیز گفتم: “عزیز جون من بزرگ شده ام و شبها نمی ترسم تنها بخوابم، شما باید در اتاق پدر بخوابید.” در قدیم اعیان به مادرشان «عزیز» می گفتند و افراد پایین شهر «ننه» می گفتند. شب بعد عزیز یک صندلی گذاشت و کنارم نشست و دستم را گرفت و به صورتش چسباند و گفت: “فری جان من افتخار می کنم که عزیز تو باشم، ولی مادر تو هنگامی که دو ماهه بودی مرد و من کلفت شما هستم و تو را مانند دختر خودم بزرگ کردم.”

آن شب من و عزیز “شکوه خانم” خیلی گریه کردیم و تصمیم گرفتم طب بانوان بخوانم و خانم ها را معالجه کنم تا هیچ کودکی بی مادر بزرگ نشود. در سیکل دوم طبیعی خواندم و دیپلم گرفتم و یکسال آلیانس رفتم و زبان فرانسه آموختم. در سال ۱۳۲۲ به دستور شاه به فرانسه اعزام شدم.

در آن زمان پسرها برای تحصیل در مهندسی به اتریش می رفتند و دختران برای طب به فرانسه می رفتند .۷ سال طب عمومی خواندم و طب تخصصی زنان را در سه سال گذراندم و در سوربون تحصیلات فوق تخصصی نازایی را دو ساله به معدل ++A تمام کرده و رزیدنت سینیوریتا آنکولوژی شدم. سه سال بعد دیپلم پروفسوری سرطان شناسی بانوان را اخذ کردم و همزمان تدریس در بخش آنکولوژی بیمارستان دانشگاه را بعهده گرفتم. پدرم نظامی بود،کلنل عالیرتبه ای بود.

او سخت بیمار شده بود، بنابراین مجبور شدم به تهران برگردم و او را در مریضخانه ملک تاج خانم نجم السلطنه بستری کنم. پدرم معمولاً مست بود و به دلیل عوارض ناشی از مصرف الکل، فوت نمود و در گورستان ظهیرالدوله دفن شد .من ماندم و عزیز که دیگر خیلی پیرشده بود و از عهده کارهای منزل بر نمی آمد.

یک خانمی را استخدام کردم. من به استخدام وزارت علوم درآمدم و سی سال در دانشگاه تهران تدریس کردم و چهل سال هم طبابت نمودم. عزیز که به رحمت خدا رفت، من به حدی تنها شدم که هیچ چیز خوشحالم نمی کرد. مطب من پس از بازنشستگی در جوادیه بود و اغلب زن های ولگرد که بیماریهای مقاربتی داشتند به من مراجعه می کردند. منزل ما یک باغ بزرگ در سلطنت آباد بود. طبقه پایین را سی تا تخت خواب گذاشتم که شبها زنهای ولگرد می آمدند که اغلب بیمار هم بودند. من هرگز ازدواج نکردم و تنها فرزند بودم و از طرفی خانواده پدری ام که روحانی بودند و نان ما را به دلیل نظامی بودن پدرم و بی حجابی و …. حرام می دانستند، هرگز با من رفت و آمد نمی کردند.
پروفسور مجتهدزاده

در این شرایط، تنهایی آنقدر به من فشار آورد که اوایل دهه ۷۰ منزلمان را وقف کردم و اسمش را گذاشتم “بنیاد نیکوکاری دکتر مجتهدی” و یک میلیون دلار که همه دارایی من بود را به بنیاد دادم و از ایران خارج شدم. در ابتدا در بیمارستان به عنوان پروفسور ارشد مشغول بکار شدم و وظیفه آموزش پزشکان متخصص که واحد آنکولوژی را می گذراندند، بعهده گرفتم و عضو پیوسته دپارتمان سرطان شناسی فرانسه شدم. در سال ۲۰۰۰ از عهده تست های بدنی اتاق عمل بر نیامدم و از جراحی معاف شدم و از آن تاریخ پرونده های مهم که بعضاً تقاضای اتانازی یا تشریح و یا اهدای عضو دارند را بررسی می کنم و عضو گروه ۷ نفره هستم.

امروز که نگاهی به گذشته می کنم، عمیقاً از خدا تشکر می کنم که به من افتخار خدمت به بشر را داد و از صمیم قلب خوشحال می شوم وقتی خانمی را معالجه می کنم تا او بتواند به آغوش خانواده اش برگردد و کودکان دوست داشتنی اش را بزرگ کند. امیدوارم هیچ کودکی چون من بی مادر بزرگ نشود.

امروز در پانسیون لاوارنیه که مخصوص اساتید بازنشسته سوربون است، زندگی می کنم و روزی یکی دو ساعت پرونده هایی که به من ارجاع داده می شود را بررسی می کنم .زندگی پر بار و با ارزشی داشتم و دیگر هیچ آرزویی ندارم، جز مرگی آرام و راحت. روح این بانوی بزرگ شاد و نامش تا ابد ماندگار!

🍀لطفا هنگام ارسال مطالب از صحت انها مطمئن شوید ،این انشاى تکرارى حتى درباره خانم دکتر مجتهدزاده هم درست بنظر نمى رسد،یک دختر ١٥ ساله در سال ١٣١٨ فرق کلفت و مادر را خیلى خوب مى فهمد و...این سرگذشت را بنام خانم دکتر مجتهد زاده هم منتشر کرده اند که باز معلوم نیست واقعیست یا خیالى،به اندازه کافى دروغ مى شنویم ،بس است!

باسلام دوست عزیز و گرامی . شمار از بزرگان طایفه شیخ رباط  چند نفر یوسفی نام بردید  که قابل احترام هستن.. ولی تاجایی که سوال میشه و عموم میدانند بزرگان زیادی داشتیم و داریم  که نامی  ازشون نیست....... مثال آ فتح الله بارانی شیخ رباط  . کدخدا ایرج بارانی  مرحوم آ لقمی اسدی شیخ رباط و بزرگواران زیادی دیگه  الان طایفه های دیگه سوال بفرمایید از بزرگان بجز اقلی رباطی که جای خود دارد نامهای ذکر شده صدرصد می‌دانند 

باسلام دوست عزیز و گرامی . شمار از بزرگان طایفه شیخ رباط  چند نفر یوسفی نام بردید  که قابل احترام هستن.. ولی تاجایی که سوال میشه و عموم میدانند بزرگان زیادی داشتیم و داریم  که نامی  ازشون نیست....... مثال آ فتح الله بارانی شیخ رباط  . کدخدا ایرج بارانی  مرحوم آ لقمی اسدی شیخ رباط و بزرگواران زیادی دیگه  الان طایفه های دیگه سوال بفرمایید از بزرگان طایفهای دیگه بجز اقلی رباطی که جای خود دارد نامهای ذکر شده صدرصد بزبان میارن واز زمان قبل از انقلاب تا به امروز  فعال هستن انشالا تن همه سالم باشد 

 

درود بر شما بزرگوار  

پاسخ:
با درود, بله درست میفرمایید از تمامی تیره ها بزرگ و ملا در این طایفه بوده وهست همگی قابل احترام هستند 
۱۴ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۱۳ آزاد بهزادی

باسلام خدمت همه بزرگ مردان شیخ رباط .طایفه شیخ رباط بزرگان زیادی در خودت داشت ودارد  بزرگانی بنام حاج الیداد بهزادی . ابولمحمداسدی .آفتح الله بارانی.کدخداایرج بارانی. و بزرگان زیادی در خوت میبیند 

.................

.

..

..

پاسخ:
باسلام خدمت شما بله درست میفرمایید در این طایفه تیرهای بسیاری هستند که بزرگان وکدخدایان دربین آنها زندگی میکنند یا به رحمت خدا رفته  اند,  امیدوارم سوتفاهم یا ناراحتی پیش نیاد مافقط تعداد اندکی رو نام بردیم همه قابل احترام وبزرگ هستند  
۲۱ خرداد ۰۰ ، ۰۰:۲۶ ندا بهزادی

در پاسخ برادرمون که فرمودن بزرگ بارانی ها چه کسی است خدمتتون عرض کنم که آ فتح الله بارانی و کدخدا ایرج بارانی در حال حاضر سایه افکنی میکنند... و مهندس ابدال بهزادی نیز یکی از بزرگان خاندان بودند که متاسفانه دارفانی را وداع گفتند

 

سلام عزیزان

مرحوم ملاشمسعلی بهزادی در چه جایگاه و منزلتی بود در روستای مورز و جریک؟

۰۶ مرداد ۰۰ ، ۱۸:۱۶ ویسی شیخ رباط

سلام عرض ادب و احترام خدمت مدیرسایت عزیز وبزرگوار وقتی اطلاع دقیق از تاریخ وپشت رانی ونسب شناسی طایفه شیخ رباط ندارید هیچ مطلبی عنوان ننمایید90درصد اطلاعیه شما درخصوص طایفه معزز شیخ رباط اشتباه وصحیح نمی باشد این حقیر 16ساله درخصوص نسب شناسی وپشت رانی طایفه شیخ رباط دارم تحقیق و پژوهش می نمایم وچندتیره از طایفه شیخ رباط رو تا 15پشت مکتوب نمودم و تمامی آن تیره ها تایید نمودن

 

 

۲۷ مرداد ۰۰ ، ۱۶:۲۵ امیر بابا احمدی

من درمورد طایفه ها بسیار تحقیق کردم 

نمیشه صدرصد مطالب این پیج رو گفت درسته اما واقعا بیش از ۷۰درصد مطالب این پیج صحیح و مستندی هستند واقعا تشکر میکنم از وقتی که گذاشتید،درود بر بختیاری

۱۱ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۵۵ بهراد یوسفی

بنده یوسفی شیخ رباط هستم.سردسیر ما مورز بازفت گرمسیر جریک

۰۲ خرداد ۰۱ ، ۰۲:۰۰ عباس موسایی کردشامی

باعرض سلام وخسته نباشید

بنده عباس موسایی فرزندیحیی نوه خدامراد نبینه خداداموسایی اینطورک ازعموهام شنیدم قبلاساکن کوهرنگ بودیم ولی ی درگیری پیش اومده و پدرپدربزرگم ازاونجا بارکرده اومده ساکن روستاهای بروجنیم خعلی دوس دارم کسی رو پیدا کنم از طایفه و بپرسم جریان چیه اگه کسی میتونه کمک کنه ۰۹۱۳۸۸۲۷۰۴۹ممنون میشم

۱۵ خرداد ۰۱ ، ۲۰:۵۹ امیرحسین منجزی

ممنون از این سایت شما واقعا پر مطلب و جالب بود 

منجزی از شوشتر

میتونید به من کمک کنید 

من دنبال اصالتم هستم!😔😔😔😔

سلام

میشه بفرمایید« رَواتی» زیر شاخه شیخ رباط میشه یا نه؟؟

و اینکه شنیدم سید هستن..آیا حقیقت داره؟

۰۶ آذر ۰۱ ، ۰۸:۱۵ ارسلان شیخ اسدی

با عرض سلام ه تمامی طایفه بختیاری و این پیج و مطالبش.           من هم از طایفه شیخ رباط ( اسدی) هستم و خوشحالم که جز طایفه بختیاری هستم و ما در استان کرمان سکونت میکنیم اگر کسی از طایفه اسدی هست خبر بده  اگر امکان هست در مورد طایفه اسدی مطلبی هست بیان بفرمایید.. با تشکر

باسلام طبق شنیده ها واژه کلمه طایفه شیخ رباط برگرفته از واژه شیخ روات نویس بوده یا همان کاتب نویس بودندکه عملکردشان نوشتن قواله های قدیمی بوده که دراثر تلفظ محاورانه ای شیخ روات به شیخ رباط تغییر نام پیدا کرده است.درهمین راستا اسم طوایف دیگر هم به همین صورت دچار تلفظ محاورانه گردیده ازجمله تلفظ  طایفه زلکی که مکتوب زلقی تایپ  وثبت گردیده و... 

دوست عزیز که اهل کرمان هستی لطفا یه شماره جهت تماس بذار

۰۷ فروردين ۰۲ ، ۱۵:۴۶ کوروش خسروی بابادی

ممنون از همتبار عزیز بابت ساختن این پیج

لطفا هم ایلون عزیز اگه مطلب جدید در مورد این طایفه و دیگر طوایف هست بفرستین همه آگاه بشن ماهمه بختیاری هستیم دنباله رو اصالت وشجره و فخر گذشتگان

باتشکر از ایل کبیر شیخ رباط 

۲۶ خرداد ۰۲ ، ۱۶:۱۲ عباس رمضانی ز

سلام‌ یه سوالی از حضرات شیخ رباط دارم در زمان قدیم کلانتر مورز کی بوده و علی داد خان شیخ رباط را میشناسید که با سردار به سمت گهرو رفت از مورز

۱۵ آبان ۰۲ ، ۲۰:۲۹ احمدمحمودی

درود شیخ رباط جزعی ازایل احمدمحمودی می باشد که بع خاطر مساعلاتی رفتن ساکن مورزشدن 

با سلام اصل طایفه شیخ رباط تیره علایی میباشد. 

سلام وقت بخیر بنده با شخصی از طایف بزرگ شیخ رباط در شرکت فولاد خوزستان آشنا شدم ب نامه مهندس ذبیح الله بهزادی شیخ رباط واقعا جوان شایسته و روشن فکری هست صد درود ب این طایف ک همچین جوانانی تحویل جامعه داد 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی