عروسی بختیاری
عروسی در پایان فصل درو(انتهای بهار) یا زمستان که کار زیادی نداشتند برگزار میشد. همانند تعیین روز دست بوسون باز هم بزرگترها با رعایت تمام جوانب و مخصوصاً آمادگی خانوادهٔ عروس، روزی را برای مراسم عروسی تعیین میکردند. «پس از آمادگی داماد و تبادل نظر لازم با خانوادهٔ عروس و تدارک نسبتاً وسیع، داماد یا برادر او در بین طایفههایی که به نوعی با آنها بستگی دارند میروند و به جمعآوری اوزی میپردازند، مردم نیز گوسفند و بز و غیره را به او به عنوان هدیه میدهند، از این رو گوسفندان کُشتی گاهی بیشتر از تعداد مورد نیاز فراهم میگردد، این امر باعث میشد تا در آغاز زندگی مشترک با فشار بار مالی مواجه نگردند و این یکی از سنتهای حسنه و کم نظیری است که در این ایل پایدار مانده وجزیی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی آنان محسوب میشود. سپس گوسفندان و سایر بارو بنهای که تهیه گردیده (باراوزی)، توسط چند نفر جوان پیشاپیش روانهٔ خانهٔ پدر عروس میکنند» پس از رسیدن خانوادهٔ داماد وهمراهان با صدای دهل و کرنای میشکال، جشن عروسی رسماً شروع میشد. زن و مرد در کنارهم هَورِه بسته و با در دست داشتن دستمالهای رنگی به رقص میپرداختند. زنان با لباسهای رنگارنگ محلی، شلوار گشاد(قِری)، پیراهن کمردار، لچکهای پوشیده از مُنجوق و سکههای نقرهای (ریال)، مینا، بند سوزن (بندسیزن) و مردان با شلوارهای دبیت، چوقا، کلاههای سیاه و گیوههای ملکی، در رقص و پایکوبی شرکت میکردند. چوب بازی یا ترکه بازی از دیگر بخشهای مراسم بود خصوصاً اگر عروس از طایفهٔ دیگری بود، این بخش گرم تر میشد. ضمن این رقص و شادی تیرهوایی هم شلیک میکردند که این خود بر گرمی مراسم اضافه میکرد. عدهای از زنان و دختران نیز در اتاقی که عروس نشستهاست جمع شده و با خواندن آوازهای محلی چون دُوالالی، شیرین شیرین، گُلُمی و حنا حنا به شادی میپرداختند. گاهی هم مردانی که صدای خوشی داشتند به این جمع اضافه شده و آواز دَی بَلال میخواندند. برخی از توشمالها که صدای خوبی داشتند در این موارد پاداش خوبی گیرشان میآمد. در انتهای مراسم و طبق یک رسم قدیمی، پدر داماد از پدر عروس اجازه گرفته و عروس را به خانهٔ داماد میبردند. قبل از حرکت برادر عروس یک تکه قند یا شاخه نباتی به رسم شیرینی زندگی به کمر او میبست که شب زفاف توسط داماد باز میشد. چنانچه عروس را سوار بر اسب یا استر حرکت میدادند، به این نیت که فرزند اولش پسر باشد پسر بچهٔ خرد سالی را ترک او سوار میکردند.