علیقلیخان بختیاری (زادهٔ ۱۲۳۶ ه. خ - درگذشتهٔ ۱ آبان ۱۲۹۶) معروف به سردار اسعد بختیاری، از رؤسای ایل بختیاری و از سیاستمداران دوره قاجاربود، که حیات سیاسی وی مقارن با به قدرت رسیدن چهار پادشاه در ایران بود.
علیقلیخان پسر چهارم حسینقلی خان ایلخانی بود، که پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی به فرمان محمدعلیشاه، به پشتیبانی از برادرش نجفقلیخان صمصامالسلطنه و پسرعموی خود، ابراهیمخان ضرغامالسلطنه، در اعتراض به این عمل برخاست و پس از فتح اصفهان به دست سواران بختیاری، از راه اراک، خود را به بختیاری رسانید و شخصاً فرماندهی سواران بختیاری را، در فتح تهران و احیای مشروطیت، عهدهدار شد.[۱]
وی در برههای از تاریخ ایران، در منصب وزیر جنگ و دورهای نیز عهدهدار وزارت داخله بود. از دیگر وقایع مهم در زمان حیات سیاسی علیقلیخان، اکتشاف نفت در مناطق جنوب و جنوبغربی فلات ایران، توسط کنسرسیوم دارسی، در استان خوزستان و چاه شماره یک مسجدسلیمان بود
علیقلیخان بختیاری در یکی از بانفوذترین خانوادههای ایل بختیاری، یعنی خاندان ایلخانی، در منطقۀ بختیاری زاده شد. او چهارمین پسر حسینقلی خان ایلخانی بود. پدر وی، بهمدت ۳۰ سال، حاکم ایل بختیاری بود. (در گذشته کسی که این منصب را در ایل بختیاری برعهده داشت ایلخان نامیده میشد)
علیقلیخان پس از گذراندن دوران کودکی در، در اوایل جوانی، به تحصیل مشغول شد و پس از آموختن زبان عربی به تحصیل علوم خارجی، از جمله زبان فرانسه پرداخت. حسینقلیخان، معلمی برای تعلیم وی در نظر گرفت. او در اندک زمان، زبان فارسی و خط تحریر را فراگرفت و پس از آن، به مقدمات عربی و ادبی از صرف و نحو، منطق، بدیع، بیان و امثله عرب مشغول گردید
در سال ۱۲۷۹ هجری شمسی، ابتدا به هندوستان رفت و پس از مدت کوتاهی هند را به مقصد مصر ترک کرد. اقامت وی در مصر نیز کوتاه بود و پس از چند هفته، از مصر به مکه رفته و سپس عازم پاریس شد.
سردار اسعد، دو سال در پایتختها و شهرهای مهم اروپا زندگی کرد. شاید نخستین جرقههای فعالیتهای سیاسی-اجتماعی وی، در این مقطع آغاز شد
بنا به تصریح ملکزاده[نیازمند ابهامزدایی]، سردار اسعد، همکاری خود با مجامع آزادیخواهی را، از سال ۱۲۸۳ آغاز کرده است. در ششم خرداد همان سال، جلسهای از رجال آزادیخواه، در باغ شخصی سلیمانخان میکده و به رهبری او برگزار شد. ملکزاده این مجمع را؛ هستهً اصلی انقلاب مشروطیت ایران میداند.
ریاست این انجمن که به انجمن باغ میکده شناخته میشود با شیخ محمدمهدی شریف کاشانی بود.[۱۱][۱۲]
سردار اسعد همکاری خود، با آزادیخواهان را پس از بمباران مجلس شورای ملی و در سال ۱۲۸۷ بطور آشکار، آغاز کرد. در این سال، با تجمع مشروطهخواهان و رجال مخالف محمدعلیشاه در اروپا، علیقلیخان نیز، به جرگه آنان پیوست.
در اینباره، ملکزاده مینویسد:
ایرانیان مهاجر مقیم اروپا، سردار اسعد را تشویق به رفتن ایران و قیام علیه محمدعلی شاه نمودند. چند نفر از آنها، منجمله شکراللهخان معتمد خاقان که بعدهاً لقب قوامالدوله یافت، به اتفاق سردار اسعد به ایران مراجعت کرد و به اصفهان رفت و در سفر جنگی از اصفهان به تهران، با او همراه بود.[۱۳]
مخبرالسلطنه هدایت، که در این موقع در اروپا بودهاست، مینویسد:
شاخص میان ایرانیان، علیقلیخان سردار اسعد است. گاهی به منزل او میروم... غالباً اشخاص، سر سفره او حاضر میشوند. عصر به کافه دولاپه، جنب اپرا میرود. باز، جمعی دور او را گرفتهاند...
مخبرالسلطنه سپس مینویسد؛ که از او خواستهاست تا به ایران رفته، رهبری نهضت را به عهده بگیرد. اما او گله میکند، که؛ تنها است! مخبرالسلطنه میگوید؛ کار را یک نفر میکند.[۱۴]
این تشویقهای ایرانیان، باعث حرکت سردار اسعد میشود. البته اقدام موفقیت آمیز بختیاریها، در فتح اصفهان نیز به او امیدواری بیشتری داده بود
سردار اسعد در روز پنج شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۲۸۸ (۶ مه ۱۹۰۹ میلادی) وارد ایران شد.[۱۶] سپس وارد بختیاری شد و متعاقب آن با خوانین قشقایی سوگندنامهای را امضاء کرد.[۱۷] همپیمان شدن با خوانین و شیوخ بسیار حیاتی بود، زیرا او برای حرکت به سمت تهران میبایست از پشت سر مطمئن باشد!
سردار اسعد پس از عقد قرارداد با رؤسای ایلات مذکور، درصدد اتحاد با رقبای خانوادگی خود برآمد. خانواده حاجی ایلخانی مشکل اصلی او محسوب میشدند. لطفعلی خان امیر مفخم برای مقابله با تهاجم بختیاریها به تهران در قم موضع گرفته بود. برادر او نصیر خان سردار جنگ، از محاصره تبریز دست برداشته، برای پیوستن به امیر مفخم راهی قم بود و برادر دیگر، سلطان محمد خان سردار اشجع، بههمراه خسرو خان سردار ظفر (برادر سردار اسعد) برای جمعآوری نیرو به سمت بختیاری در حرکت بود. تنها غلامحسین خان سردار محتشم، به عنوان ایل بیگی بختیاری در خوزستان به سر میبرد. وی برخلاف برادرانش، که در ضدیت کامل با سردار اسعد به سر میبردند، زمینههای اتحاد بین سردار محتشم و سردار اسعد را فراهم ساخت.
سردار اسعد با همراهی خوانین بختیاری سپاهی قریب به هفتصد نفر جمعآوری کرد و راهی تهران شد. قبل از حرکت، طی نامهای به شیخالسفرا، وزیر مختار اتریش، هدف از حرکت خود را تشریح کرد و از دولتهای قدرتمند خواست تا از مداخله نظامی در ایران خودداری کنند.
پس از حرکت سردار اسعد، جعفرقلیخان سردار بهادر و غلامحسین خان سردار محتشم با سپاهی برای پیوستن به سردار اسعد راهی تهران شدند و سلطان محمد خان سردار اشجع با سردار ظفر به رسم ایلی هم پیمان شدند.
سردار اسعد در حرکت خود به سمت تهران، مشکل اصلی خود را برخورد با نیروهای بختیاری، به فرماندهی امیر مفخم بختیاری میدانست و تلاش زیادی نمود تا با آنها درگیر نشود. برای این مقصود نامههایی به او نوشت. متن یکی از نامههای سردار اسعد به امیر مفخم:
اگر میخواهی به شاه وفادار بمانی، میتوانی با نیروهای دیگر درگیر شوی! زیرا درگیری با نیروهای بختیاری ایل را به خاک و خون میکشاند.
سپس نیروهای بختیاری به فرماندهی سردار اسعد از جنوب و نیروهای مجاهدین از شمال راهی تهران گردیدند و با هماهنگیهایی که با هم داشتند، در بادامک به هم رسیده و در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸ وارد تهران شدند.
در این باره خبرنگار تایمز مینویسد:
حرکت ناگهانی آنان بسی زیرکانه و بهنحو درخشانی انجامید، بدون انداختن تیری توانستند رخنه به شهر نمایند.
... پس از درگیریهای پراکنده، شهر به تصرف مجاهدین درآمد؛ و در روز جمعه ۲۵ تیر ۱۲۸۸ (۱۶ ژوئیه ۱۹۰۹ میلادی) داستان جنگ پایان یافت و در ساعت ۸:۳۰ صبح شاه با پانصد تن از سربازان و بستگان و سران و مرتجعین به سفارت روس در زرگنده پناهنده شد.
علیقلیخان که از خوانین فرهنگ دوست بختیاری بود، چندین بار به اروپا سفر کرد و به تکمیل زبان فرانسه خود پرداخته و اقدام به ترجمه چندین کتاب، از جمله دختر فرعون و پاریس از الکساندر دوما و غادة البریتانی، نموده و همچنین، کتاب تاریخ بختیاری را به رشته تحریر در آوردهاست.
از جمله ترجمههای سردار اسعد بختیاری، میتوان به کتب زیر اشاره کرد:
- بولینا - غاده البریتانی
- پل و ورژینی
- تاریخ حمیدی - سلطان عبدالحمید عثمانی
- دختر فرعون
- دیل گابریل
- روکامبول
- شرح حال هانری سوم
- عشاق پاریس
- مادموازل مارگریت
- هرمس مصری
- سفرنامههای برادران شرلی
- عهدنامه حضرت امیر